اولين مسافرت 🚘🧰
پسر قشنگم خيلى وقت بود كه بابا و من دلمون
شمال ميخواست ولى خب دوران باردارى كه نشد كار بابا هم طوريه كه فقط تعطيلات ميتونه سفر كنيم و بالاخره گفتيم چهل روزگيه شما كه تموم شد برنامه بزاريم بريم يه تعطيلات خوب افتاده بود تو هفته اول آبان كه شما ٥٣ روزه بودى ٩٨/٠٨/٠٥ راه افتاديم به سمت شمال انقدر شما تو اين سفر ٣ روزه خوب بودى كه نگم برات البته اينم بگم كه نظم شيردهى خيلى روت تاثير گذاشته ما هم خودمون و با ساعت خواب و غذاى شما تنظيم كرديم 😁 تو ماشين فقط ميخوابيدى و اصلا اذيت نشدى خدا رو شكر ترافيك هم نبود هوا هم كه با ما يار بود و لذتش و برديم و اين شد اولين سفر سه نفره مون و كلى ٣ تايى خوش گذرونديم😊
از وقتى برگشتيم الان ٣ روزه وقتى شير ميخورى باهات بازى ميكنم خسته ميشى قنداق ميكنمت و راحت ميخوابى تا شير بعدى اينم قنداق كه خيلى خوب بود گفتم بنويسم يادگار بمونه 😍😘♥️