تيامتيام، تا این لحظه: 4 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

Konjedkoochooloo

مادر بودن بسيار زيباست🤱🏼

٢ ماهگى

كوچولوى نازم اين روزها خيلى سخت ميگذره همش كلافه ام يهو گريم ميگيره حالت تهوع شديد دارم هنوز دكترى كه بتونم تا زايمان باهاش پيش برم و پيدا نكردم، بابا امير خيلى همكارى ميكنه همش ناراحته برام كه انقدر حالت تهوع دارم ولى خب كاريش نميشه كرد با خودم ميگم بيخود نيست كه بهشت زير پاى مادراست همين چيزاشم هم هست ديگه اميدوارم زود تموم بشه اين روزا زودتر ببينمت و همه اين روزاى سخت يادم بره ♥️
7 بهمن 1397

سونوگرافى

جمعه ٢٨ دى ٩٧ با بابا امير رفتيم سونوگرافى دل توى دلم نبود دكتر گفت زود نرو كه مشخص نشه تو سونوگرافى نا اميد بشى دير تر برو منم چند وقت صبر كردم بعد رفتم استرس داشتم نكنه مشخص نشه ١/٥ ساعت منتظر شديم تا نوبتمون بشه از خانمه خواهش كردم بابا امير هم باهام بياد داخل رفتيم تا دكتر دستگاه و گذاشت رو شكمم گفت خخخخب باباش ديدى بچه رو ☺️ بابا امير گفت نميدونم كدومه آقاى دكترم بهمون نشون داد و گفت ١١ ميليمتره😃♥️ خيلى حس جالبى بود بابا امير ميگفت آقاى دكتر يدونه اس ميشه بگردى شايد اون پشت مشت ها يكى ديگه باشه😄 كلى خنديديم بعد به دكتر گفتم صداى قلبش و ميشه شنيد كه يه لحظه برامون گذاشت😍😍😍 فقط يه لحظه...  ...
6 بهمن 1397

خاطرات باردارى

امروز تصميم گرفتم كه خاطرات و ثبت كنم حس ميكنم سالهاى بعد برامون جذاب باشه😊 ١٣ دى بود كه به بابا امير گفتم بريم تست بخريم وقتى انجام دادم و مثبت بود باورم نميشد رفتم آزمايش دادم بابا امير هم رفت بازار براى كارش همون روز يه برف خيلى سنگين اومد منم نتونستم برم آزمايشگاه جواب و بگيرم زنگ زدم بهشون و تلفنى پرسيدم كه گفتن خانم شما بارداريد وااااى باورم نميشد يعنى مت مامان شدم😍♥️
6 بهمن 1397
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به Konjedkoochooloo می باشد